سری جدید صاحبدلان منتشر شد

ایران و راهبرد بازتعریف قدرت؛ از بازدارندگی سخت تا دیپلماسی هوشمند
در کشاکش یک تقابل چندلایه میان ایران و ایالات متحده، آنچه در ماه‌های اخیر برجسته‌تر از همیشه نمایان شده، نه صرفاً توان نظامی یا ظرفیت میدانی ایران، بلکه راهبرد هوشمندانه‌ای است که تهران برای تغییر زمین بازی و تعریف قواعد جدید آن اتخاذ کرده است.راهبردی که نه با اتکا به هیجان و واکنش، بلکه با ترکیب مدبرانه‌ای از صبر استراتژیک، اقتدار بازدارنده و دیپلماسی فعال پیش رفته است.
ایالات متحده، با بهره‌گیری از ظرفیت رسانه‌ای گسترده، تلاش کرده بود تا از ایران چهره‌ای غیرعقلانی و بحران‌ساز در ذهن افکار عمومی جهانی ترسیم کند. هم‌زمان، در سطح میدانی نیز اقداماتی چون حملات نیابتی، تحریکات منطقه‌ای و تهدیدهای دیپلماتیک، به‌عنوان ابزارهای تکمیلی این سناریو به کار گرفته شدند. هدف روشن بود: تضعیف مشروعیت منطقه‌ای و بین‌المللی ایران، بازتولید اجماع غربی برای فشار حداکثری و تسهیل مسیر تحریم‌های جدید.
با این حال، پاسخ تهران برخلاف الگوی مورد انتظار واشنگتن بود. نه انفجار احساسی در میدان، نه سکوت منفعل در دیپلماسی. بلکه انتخاب راه سومی که از منظر راهبردی، یکی از پیچیده‌ترین و موثرترین مدل‌های مقاومت در برابر جنگ ادراکی و رسانه‌ای غرب به شمار می‌آید. مذاکره‌ی غیرمستقیم، در عین حفظ خطوط قرمز، نماد همین هوشمندی بود؛ گفت‌وگویی که در زمین آمریکا انجام نشد، بلکه در زمینی تعریف‌شده از سوی ایران و با چارچوبی متفاوت پیش رفت.
این رویکرد دقیقاً در امتداد همان سه‌گانه‌ی معروف سیاست خارجی جمهوری اسلامی تعریف می‌شود: عزت، حکمت و مصلحت. سه اصلی که در گفتمان رهبر انقلاب، نه صرفاً شعارهای ارزشی، بلکه خطوط راهبردیِ تصمیم‌سازی در سطوح کلان سیاست خارجی بوده‌اند. نتیجه این رویکرد، جابه‌جایی توپ به زمین طرف آمریکایی بود. اکنون این واشنگتن است که باید به افکار عمومی پاسخ دهد چرا در حالی که مسیر دیپلماتیک باز است، همچنان بر سیاست فشار و تهدید پافشاری می‌کند.
هم‌زمان، ارتقاء جایگاه منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایران نیز شایان توجه است. گزارش‌های منتشرشده از سوی اندیشکده‌های غربی همچون “چتم هاوس”، “رَند” و “مرکز مطالعات استراتژیک آتلانتیک”، به صراحت به این نکته اذعان دارند که جمهوری اسلامی ایران، امروز یک قدرت منطقه‌ای با قابلیت‌های جهانی است. ایران، برخلاف بسیاری از بازیگران منطقه‌ای که به قدرت‌های خارجی متکی‌اند، به یک قدرت مستقل و خوداتکا بدل شده است که در معادلات پیچیده‌ی نظم نوین جهانی، نه تابع بلکه تأثیرگذار است.

توانمندی‌های موشکی، پهپادی و دفاعی ایران، در کنار گسترش عمق راهبردی و نفوذ در محور مقاومت، موجب شده تا قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی نه فقط در سطح نظامی، بلکه در سطح محاسبات سیاسی دشمن نیز عامل بازدارنده‌ای تلقی شود. این در حالی است که تهران، هم‌زمان با توسعه قدرت سخت، دیپلماسی فعال و چندجانبه‌ای را در دستور کار قرار داده است؛ از توسعه روابط راهبردی با چین و روسیه گرفته تا گسترش همکاری‌ها با قدرت‌های نوظهور در آفریقا و آمریکای لاتین.
در چنین فضایی، هرگونه محاسبه نادرست علیه ایران، می‌تواند به بحرانی بین‌المللی و غیرقابل مهار تبدیل شود. در واقع، تهران نه‌تنها از مرحله‌ی واکنش عبور کرده، بلکه اکنون در حال بازتعریف نقش خود در ساختار نظم جهانی است. ایران دیگر تنها یک کشور تحت فشار نیست؛ بلکه یک معمار فعال نظم منطقه‌ای و بازیگری موثر در معادلات جهانی است.
نکته کلیدی اینجاست: ایران نشان داد که مقاومت، صرفاً ایستادگی نظامی نیست؛ بلکه نوعی پایداری هوشمندانه در عرصه دیپلماسی، روایت‌سازی، محاسبه‌گری ژئوپلیتیک و مدیریت بحران است. راهبردی که با تکیه بر عقلانیت و اقتدار، فضای بازی را تغییر داد و مشروعیت اقدامات خصمانه طرف مقابل را زیر سوال برد.
اکنون و در آستانه تحولات جدید، نه ایران که ایالات متحده باید تصمیم بگیرد که آیا با قواعد تازه‌ وارد بازی می‌شود، یا همچنان بر طبل سیاست‌های ناکارآمد گذشته خواهد کوبید. در این زمینِ بازتعریف‌شده، بازی آغاز شده اما داوری با منطق جدیدی انجام خواهد شد.
محمد علی منظری توکلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *